نتایج جستجو برای عبارت :

وقتی دارم فراموشت میکنم نیا وسط زندگیم!

خواهم فراموشت کنم عمرم کفایت می‌کند؟
ای آنکه عشقت را دلم هر دم حکایت می کند
بیمار عشقت گشتم و درمان ندارد درد من
عشق تو در رگهای من دارد سرایت می کند
فرمان به قتل این دلم دادی و دیدم ناگهان
کاین دلبر دل سنگ ما راحت جنایت می کند
در کوچه باغ خاطره یاد تو آرامم کند
هر قطره اشک من ولی از تو شکایت می کند
گر بر سر قبرم شبی یک لحظه ای هم بگذری
منصور گوید سوی ما یارم عنایت می کند
ادم ریاکاری ام 
که اگر به جایی برسم همون حرفای کلیشه ای رو بهت میگم 
چون الان کسی حواسش به من نیست 
منی که دارم به یهجایی میرم ..
کجا ؟ گا
وقتی یه گهی شدی و فراموش کردی که کی بودی ؛ به تخمت ! یادت بیفته وقتی بی پول بودیو هیچ گهی نبودی دنیا هم فراموشت کرده بود !
کاش وقتی که نباید باشی ،نباشی!
میفهمی چی میگم؟ 
من دارم تو رو فراموش میکنم بعد یهو میای وسط ،جایی که اصلا کسی فکرش رو نمی کنه که باشی ،هستی و این اذیت کننده س!!!
با شه قاسمی درگیر شدم ، لعنت! باید تعریف کنم بعدا.
کاش امروز می دیدمت ،نه ،همون بهتر که ندیدمت!
بارون بهاری چند دقیقه ای اومد و من‌تو رو دعا کردم ، نمیدونم مه از کجا فهمید! شوک شدم اصلا!!! بعد یه جور بهش گفتم که دیگه هیچ وقت این حرف رو نزن، گفت باشه ... ولی ... از کجا فهمید؟ 
سلام 
دلتنگم اما باید فراموشت کنم 
باید مقاومت کنم 
اسیر این دل نشوم 
اشفته و پریشان نشوم
اما چطور فراموشت کنم
تو یه زخمی بردلم 
مرهمی ندارم در جهانم
بغض میکنم کنار پنجره ی بخار زده مینشینم و به چشمان نم دارم اجاره ی باریدن میدهم به قلبم اجازه ی تنگ شدن اما در این میان هرگز نمیگذارم افکار راه خودش را برود زندانیش میکنم .برای آخرین بار سجاده ی را پهن میکنم و دستانم را بلند کرده و از خدا تورو میخواهم ای کاش ...ای کاش
دیگر نمیتونم صحبت کنم اشکاها
خواهم فراموشت کنم عمرم کفایت می‌کند؟
ای آنکه عشقت را دلم هر دم حکایت می کند
بیمار عشقت گشتم و درمان ندارد درد من
عشق تو در رگهای من دارد سرایت می کند
فرمان به قتل این دلم دادی و دیدم ناگهان
کاین دلبر دل سنگ ما راحت جنایت می کند
در کوچه باغ خاطره یاد تو آرامم کند
هر قطره اشک من ولی از تو شکایت می کند
گر بر سر قبرم شبی یک لحظه ای هم بگذری
منصور گوید سوی ما یارم عنایت می کند
می خواهی فراموشت کنم
چگونه ؟
تو در من زندگی می کنی
چون جنینی در زهدان مادر
که حاصل یک عشق بود
و من پس از آن لحظه عشق بازی فراموش شدم
به یادگار ماندی در درونم
تا از خونم تو را زندگی دهم
عشق و خواستن را
و لذت بوسه و هم آغوشی را
تو مرا ترک خواهی گفت
همچون فرزندی که از مادر جدا می گردد
به جستجوی عشق
پس چون در چشم محبوبت می نگری
به یادآور نغمه هایی که می خواندیم
ترانه هایی که گوش سپردیم
آرزوهایی که در سر پروراندیم
و رویاهایی که عاشقانه به تصویر کشیدیم
هنوز سعی میکنم فراموشت کنم
اما تو جزئی از منی .
جدانشدنی..چسبیده به روح .
خیلی ازار دهنده ست این تلاش ...
با وجود هر نوع رابطه و ادمی توی زندگیم ، باز هم هیچی شبیه تو نیست و نمیخوام باشه .
حتی اگه یه روز تصمیم احمقانه ای بگیرم .
 
نگرانم که این فرصت کم را بکشی.
نباید دلتنگت باشم اما هستم، نباید به چشمانت فکر کنم اما می‌کنم، نباید آهنگ صدایت را به‌یاد بیاورم اما می‌آورم، نباید لبخندت گاه و بی‌‌گاه جلوی چشمانم جان بگیرد اما می‌گیرد. چرا این‌گونه زنده‌ای در من؟ هر شب فغانم به آسمان می‌رود از دست خاطراتت. نمی‌توانم فراموشت کنم، نمی‌توانم دنیا را بدون تو به‌یاد بیاورم، نمی‌توانم به دست‌هایت فکر نکنم. دارم دیوانه می‌شوم بدون تو؛ دارم کم می‌آورم، دارم هلاک می‌شوم از دلتنگی. بیا و به من بازگرد
نمیدونم بازم میتونم به کسى اعتماد کنم یا نه. کسى میتونه مثل تو باشه یا نه. مگه میشه کسى مثل تو منو بفهمه؟ معلومه که نه. من انقدر غرق تو شده بودم که خودمو فراموش کرده بودم. الان که رفتى الان که نیستى تبدیل شدم به هیچى. یعنى هیچى تو وجودم نبود بجز تو. همه ى منو پر کرده بودى. الان خالیم. قلبم تیکه تیکه شده. روحم زخمیه. ولى هنوز خوشگلم. هنوز همون چشمایى رو دارم که میگفتى چقد درشتن. هنوز موهامو رنگ میکنم. هنوز میخندم. ولى هیچى نیستم. میدونى اینکه هیچى نب
سلام.
امروز
سه مرداده من سرکارم و از اینجا دارم برات می نویسم.هم برای خدای مهربونم
می نویسم هم برای اونی که امروز سیزدهمین سالگرد اولین آشناییمونه.سیزده
سال گذشت از اولین روز دیدارمون. از رویش جوانه عشقمون.عشقمون شده یه درخت
سیزده ساله. با اینکه ندارمت اما امروز حس خوبی دارم. انگار جشنه.
خوشحالم.میدونی خدارو شکر میکنم که تو سر راه من قرار گرفتی چون خیلی چیزا
بهم یاد دادی. و بودنت و حتی نیودنت باعث شد من سمت خیلیا نرم و خیلی
کارارو نکنم که ب
ترس از مه
به قلم یاسمین فرح زاد
ژانر: عاشقانه-طنز
تعداد صفحات:642
منبع:رمانکده
خلاصه:
دانلود رمان ترس از مه من قول میدم که فراموشت کنم اما قول نمی دم زیر قولم نزنم. سرگردانم سرگردان! همانند بچه آهوی بی دفاع که در جنگلی مه آلود، در پی مادر اش است و شکارچیان در فکر صید کردنش. دو پای کوچک دارم و قلبی بزرگ که می تپد برای تو و کل معادلات زمین و زمان رو ویران می‌کند.
دانلود PDF
 
خب خیلی وقت بود که میرفتم دانشکده برا طرح غربالگری اما امروز خیلی فرق داشت .
فقط خدا میدونه که حضور این بشر چقدر مایه مباهاته همگانه.
انقدر امروز خندیدم که موقع تماس نفسم بند اومد و آقای غربال شونده پشت خط گفت خانم خوبید؟؟ و من میخواستم همونجا بگم اقای محترم من از خوبم بهترم.
 
خیلی تکراریه که بگم "یه عده همینکه فقط کنارت باشن کافیه" اما همینطوره.
 
مدتی بود که به این نتیجه رسیده بودم که : کسی که اگه نباشی فراموشت میکنه و یا تمایلی نداره باهات ب
من تنگه دلم اما میدونم که تو نهفراموشت می کنم این دفعه قول دادم به خودمفراموش می کنم اگه ازم بربیاداگه عکسای تو به حرف بیاداگه وسط تابستون برف بیاد....دنبالت دنیا رو من گشتمرفته ی بی برگشتمنشونتو از کی بگیرمخودت بگو رفتی کجا از پیش مندورترین نزدیک مننذار تو رو از من بگیرن...:)حالا که قراره حذف شه...می نویسم و می نویسم...با باد و بارون و رعد می رقصم...جام خون سر می کشم و پایکوبی می کنم...هرا!قربانی رو بپذیر!
میدونی چیه خدا؟ من مطمعنم روزای قشنگی در انتظارمه،مطمعنم یه کاری برام میکنی، من به بزرگی و مهربونیت ایمان دارم و با تموم وجودم بهت اعتماد دارم :)الان آرومم، دلم قرصه، میخوام دوباره یه سری تغییرات کوچیک داشته باشم، میخوام شروع کنم و قدم اول رو بردارم، دیگه نگران نیستم، دیگه نمیترسم :) و به اندازه ی همون روزی که قراره آرزوهام اتفاق بیوفتند، خوشحالم و آروم!
تو بارها بهم ثابت کردی چه تکیه گاه خوب و امنی هستی، بارها نشون دادی چقدر هوامو داری، نمی
باید بی رحم باشی به هرکسی که تونست راحت کنارت بزاره
با یه استدلال با یه حس! 
روی پای خودت باش و فراموش کن و فریاد بزن که فراموشت کنن
 
× وایولت اورگاردن تموم شد. چه قدر گریه کردم. ولی یه جایی توی گریه های وایولت ته دلم خالی شد. این که وایولت مطمئنه یه سرگردی هست توی سرزمین پری ها و از روحش محافظت میشه و به یاد و مراقب وایولت می مونه. نیست ولی وایولت می تونه حضور قوی و همراهش رو احساس کنه. 
یه لحظه از این که همه کس و همه چیز توی ذهنم فرو ریخته اذیت ش
دانلود آهنگ با کیفیت(320)
 
متن آهنگ تیغ پوبون
گفتم یکی دیگه میخوابه پهلوم
گفتی بگو نمیگیره جامو اون
گفتی بغضم عین تیغه توو گلوم
بیا بزن تیرِ آخرو تموم
خاطره ها میان و میگا*م
با کی خوابی من با فکرِ تو بیدارم
خواستم فراموشت کنم خیلی راحت
میخوام ولی یادِ چشات نمیذارن
ما که میدونستیم جدائیه آخر
سخته برام ندارمش باور
دیگه نگو دوسِت دارم
وقتی حتی خودتم نمیرسی به دادم
وقتی نزدیکمی من از خودم دور میشم
دیگه چیزیو نمیبینم و کور میشم
شاید نَمونه اینجور
شاهرگ های زمین از داغ باران پر شده استآسمانا! کاسه ی صبر درختان پر شده استزندگی چون ساعت شماطه‌دار کهنه‌ایاز توقف ها و رفتن های یکسان پر شده استچای می‌نوشم که با غفلت فراموشت کنمچای می نوشم ولی از اشک، فنجان پرشده استبس که گل هایم به گور دسته جمعی رفته انددیگر از گل های پرپر خاک گلدان پر شده استدوک نخ ریسی بیاور؛ یوسف مصری ببرشهر از بازار یوسف‌های ارزان پر شده استشهر گفتم!؟ شهر! آری شهر! آری شهر! شهراز خیابان! از خیابان! از خیابان پر شده است
می دانم.چند روزی وبلاگ را از دسترس خارج کردم.بعضی پست ها را حذف کردم و بعضی دیگر را ویرایش.چند تایی کامنت هم غیرقابل رویت کردم.با سرچ اسمم می شد به نوشته های وبلاگ رسید.حس بدی بود.الان آرشیو سبک تر شده.شاید بعدا دوباره هم این کار را بکنم.چمیدانم.من خیلی احمقم.دو دل ماندم که عکس گوشه وبلاگ باشد یا نه.قالب هنوز به میلم نیست.هیچ برنامه ای برای موضوع بندی پست ها ندارم.خیلی مسخرست که من توی این حال و روز روحی دارم به این چیز ها فکر میکنم.دیروز هم افتا
تو از منی و از نوشته های من بلند شده ایسال ها پیشخوابِ تو را دیدم.خوابی که هیچ تصویر چهره ای نداشتو فکر می کردم او همان گمشده ی من استنیمه ی پنهانِ من‌‌‌...وقتی قلبم شیرین می شودو پروانه در عمق آن می رقصند،احساس می کنم گمشده ام راپیدا کرده امو آن غریبه ای که توی خواب های پولکی امنگاهی گرم داشت،تو بودی!فراموش مکن؛فراموشت نخواهم کرد!با تمام وجود آن را درک کنو هر از گاهی اگر وقتی پیش آمدبه نوشته هایم بیندیشو آن ها را زیر لب زمزمه کن.که از دلم بلن
هرگاه در تنگنا قرار گرفتیهرگاه فکر کردی خدا فراموشت کردههرگاه از زندگیت خسته شدیاین آیه ی زیبای خدا رو بیاد بیار: «لا تنقطوا من رحمت الله»تا وقتی پشتیبانی چون خدا داری چی کم داری؟ «ای دل ار سیل فنا بنیاد هستی برکندچون تورا نوح است کشتیبان ز توفان غم مخور»به خدا توکل کن و بدون زمونه همیشه یکسان نیست و روزای بد میگذره... «دور گردون گر دو روزی بر مراد ما نرفتدائما یکسان نباشد حال دوران غم مخور»بنابر این تو حق نداری نا امیدشی! 
دلم برات تنگ شده دارم دیوونه میشم
تا وقتی که نبینمت آروم نمیشم
بین ما هر دیواری باشه برمیدارم
فاصله عمرم که باشه کم نمیذارم
بغض ترانه و دلم هر دو شکسته
چشام به در منتظر نگات نشسته
باور نمیکنم فراموشت شدم من
گواه دلتنگی من ترانه هامن
تویی که بودی و هستی و موندی همیشه کنار ترانه من
واسه موندن و خوندن از عشق و ستاره تو شدی بهانه من
دیگه نه نمیخوام که ببینم نیستی پیشم
دیگه خنده زورکی سخته برام راضی نمیشم
دیگه دوری تو مثل سم چرا نمیفهمی
نذار حس کنم
دوست ندارم دیگه مانتوهای رسمی بپوشم و مقنعه سر کنم 
دوست ندارم 
دوست دارم رنگی باشم دقیقا شبیه اون زنی که توی رویاهای دختربچگیم بود
دوست دارم بخندم و کاری که دوست دارم انجام بدم 
دوست دارم کار های قشنگم دیگرانو خوشحال کنه 
دوست دارم ... دوست دارم 
دوست دارم قلبم زنده باشه ... پیروز باشم 
دوست دارم آسمونو ببینم 
دوست دارم ستاره ها رو بشمرم 
دوست دارم دور از هیاهو بقیه عمرمو زندگی کنم ...

+ البته نه اون رنگی رنگی شکل اینفلوئنسرهای خز و بی معنی ای
لینک دانلود : https://iqi.su/9Lmychttps://ok2.com/uVGxH
 
این جمله رو دیگه نگو که دل تورو زدم فکرش تو کی میکرد اصلا که بری یک درصدم
هرکی که پشتت حرفی زد پشت تو در اومدم
سپردی که سمتت نیام مگه دشمنت شدم تو عاشقم بودی ولی بوده تقصیر خودم
خیلی پیگیرت شدم
شرمنده اگه عکساتو هنوز دارم روی شونم عطر موهاتو هنوز دارم
شبیه یه مرده روی تخت صد سال نوری نه میخوابم نه بیدارم
شرمنده اگه عکساتو هنوز دارم روی شونم عطر موهاتو هنوز دارم
شبیه یه مرده روی تخت صد سال نوری نه میخوابم ن
تورا دوست دارم شاملو

متن تورا دوست دارم
دانلود اهنگ من از عهد آدم تورا دوست دارم
من از روز ازل تو را دوست دارم

تورا دوست دارم چون نان و نمک

من از عهد آدم تورا دوست دارم علیرضا قربانی

دکلمه تو را دوست میدارم

دوستت دارم
من از عهد آدم تو را دوست دارم
من از عهد آدم، تو را دوست دارم از آغاز عالم، تو را دوست دارم
چه شب‌ها من و آسمان تا دم صبح سرودیم نم‌نم، تو را دوست دارم
نه خطی، نه خالی! نه خواب و خیالی من ای حس مبهم، تو را دوست دارم
سلامی صمیمی‌تر
برای من که مرزهای سفت، محکم، خشک، و ثابتی دارم از آنچه هستم و می‌توانم باشم، این در حد یک اکتشاف است. چون کلاس ورزش نرفته‌ام، نمی‌توانم آن را به دیگران هم توصیه کنم. چون اهل سریال نگاه کردن نیستم، نمی‌توانم سر دیگری را هم با سریالی که فکر میکنم خوب است برایش گرم کنم. چون آرایشگاه نمی‌روم، نمی‌توانم به کسی هم توصیه کنم کجا بهتر است. در حالیکه شاید این شرایط در عین سادگی برای خود آدم کافی باشد اما باز به خاطر لذتی که در ارتباط و کمک‌کردن و در
فراموشت کرده امای نور دسته دستهکه بر هم می گذارمو تو را می سازم.ماه سیاه !که پیشانی داغت را برف شسته استاقیانوس عاشق !که در پی قویی کوچک روانه رود می شوی !از یادت برده امهم چون چاقویی در قلبهم چون رعدی تمام شدهدر خاکستر شاخه هایم .
 
"محمد شمس لنگرودی"
 
پ.ن:
خورشیدی سیاهکه میان شاخه ها می درخشد .نگاه تو را آزرده نمی کنداز شیشه ها دانه ای نور بچینبه این شاخه ها بیاویز .
 
"بیژن الهی"
گمان مکن دل شبها دو چشم تر دارم/**/شبیه شمعم و در سینه ام شرر دارم
تو می‌روی و مرا هم نمی بری آری/**/پس از تو همدم چاهم خودم خبر دارم
تنت سبک شده اما غم تو سنگین است/**/چگونه اینهمه غم را به شانه بردارم
چطور داغ تو را روی سینه بگذارم/**/مگر به وسعت هفت آسمان جگر دارم
سحر نیامده از خانه ام سفر کردی/**/تو فکر میکنی اینجا دگر سحر دارم
چقدر مثل توام من خودت تماشا کن/**/اگرچه خیبری ام دست بر کمر دارم
در مورد این عکس صفحه‌ها می‌تونم سیاه کنم و بنویسم ولی ترسِ خونده شدن از جانب کسی که نباید، نمیذاره بنویسم. بغض‌م رو قورت می‌دم و فقط نگاه می‌کنم و لبخند می‌زنم. حتی حتی چشم‌هام پر از اشک می‌شه ولی اجازه نمی‌دم سربخوره بیاد پایین. نمی‌فهمم این همه خودسانسوری و انکار برای چیه آخرش که یه روز سقوط می‌کنم…
«گوشه‌ای از مجموعه‌ی لعنتی‌ترین‌های روزگار!» :)
خوش به حال خدا که “لحظه به لحظه” با توست و “من” همیشه درباره ی “تو” با او حرف میزنم !..دوست داشتن یک نوع باوره ؛ خوش به حال آن باوری که صادقانه باشد …..ﺍﻪ ﻔﺘ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﻨﺪ ﺣﺮﻓﻪ ؟ﺩﺪ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺮﺩ !؟!؟!ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﺣﺮﻑ ﻧﺴﺖ ﻪ ﺯﻧﺪﻪ ﺍﻣﺎ ﺯﻧﺪ ﺩﻭ ﺣﺮﻑ ﺑﺸﺘﺮ ﻧﺴﺖ : ﺗـــــﻮ …..ستاره ها هیچ گاه از خاطر آسمان نمی روند ، بگذار دل من آسمان باشد و یاد تو ستاره !..باور کن “عین” و “شین” و “قاف” جدا از هم که باشند هیچ خاصیتی ندارند !ا
تصمیم گرفتم که فراموشت کنم...اما نه کامل...نه برای همیشه...فراموش نکن که تو در اعماق قلب من فرمانروایی میکنی...
خود را به دست سرنوشت خواهم سپرد،زیرا اگر سرنوشت بخواهد مطمئنا روزی در جایی همدیگر را ملاقات خواهیم کرد و من برای رسیدن این روز هر ثانیه انتظار میکشم‌ ،هر ثانیه....
 
می نویسم که نگی فراموشت کردم. یاد حرفت می افتم که گفتی تو نخواستی منو فراموش کنی ، نخواستی جایگزینم کنی و بعد دلم خیلی می گیره. این چه قضاوت غیر منصفانه ای بود؟ من اگرم می خواستم تو فراموش شدنی نبودی بی انصاف.
توام دلت تنگ می شه؟
ریمایندرای آیفون اون عکس رو نشون دادن که رفته بودیم لتیان. باغ گردو. سرمای هوا و گرمای تو. همون عکسی که قراره بعد از چند سال عینش رو بگیریم و هنوزم دلم امید داره که میگیریم...
امروز خیلی دوریم از اون روزا ، ولی می دونی ق
نمیدانم از کجا شروع کنم. چندساعت پیش عصبی و ناراحت بودم و الان حس خوبی دارم. زندگی را دوست دارم. خانه ام را دوست دارم و این تنها چیز خوبی است که قرنطینه کردن برایم داشت. خانه ام را با تمام جزییاتش دوست دارم. البته هیچوقت متوجه این زیبایی ها نشده بودم تا اینکه دوستم از همه ی زیبایی های خانه ام استوری گذاشت. دیوارهای خانه ام را دوست دارم. نقاشی های روی دیوار را دوست دارم. اینه ی سورریالم را دوست دارم. بخاری را دوست دارم. قوری و کتری و پوست پرتقال رو
خواستم بنویسم  الان که بهار شده، حال دل خودت را خوب کن بی‌خیالِ خیلی‌ها،  خواستم بنویسم حواست باشه  بهار مثل پاییز نیست که به ظاهر یک فصل ِ اما انگار که یه سالِ ، بلکه بهار واقعا یه فصلِ،بهار خیلی زود تمام می‌شه، تا می‌تونی نفس بکش در هوای بهار  حتی با وجود این روزهای خود قرنطینگیدلگیر خوبی‌های بی‌جوابت هم نباش ،تو بخاطر دل خودت مهربان باش ، تو وقتی خوب باشی روزی آدمها دلتنگ خوب بودنت میشن و فراموشت نمیکنن ،مطمئن باش ،خوبی فراموش نم
وقتی مشکلاتم خیلی زیاد میشه یه چی یادم میفته... 
خیلی ازت دور شدم...
یاد هفت سال پیش افتادم... شبی که مشکلات خیلی بهم فشار اورد و اون کار احمقانه رو انجام دادم تگر لطف تو نبود الان تو برزخ بودم و پوستم کنده شده بود
نذار اون تصمیم احمقانه به مغزم خطور کنه 
من و بغل کن... 
کتاب قشنگت و تو دستم میگیرم و حرفات و میشنوم... 
تو هم حرفای من و میشنوی؟ اللهم اغفرلی الذنوب التی تحبس الدعا
تحبس الدعا شدم... 
خودت میدونی پوستم کنده شد تا پیدات کنم تا عاشقت بشم تا
شب هایی هستن 
که کلافه روی تختت غلت می زنی، 
کلافه از درد بی داستانی!
هرکسی باید یه داستان داشته باشه، 
یه داستان دراماتیک 
که بتونه واسه بقیه تعریف کنه، 
شب ها بغلش کنه و بهش فکر کنه.
البته نه که اصلا داستان نداشته باشی، 
داری!
اما به خودت قول دادی که فراموشش کنی... 
درست عین تو! 
عین من! 
میخوام فراموشت کنم... استارتشو خودت زدی!
با زبونی که فقط من میفهمش و تو فکر میکنی که مختص خودته...
بفهم!
شب هایی هستن 
که کلافه روی تختت غلت می زنی، 
کلافه از درد بی داستانی!
هرکسی باید یه داستان داشته باشه، 
یه داستان دراماتیک 
که بتونه واسه بقیه تعریف کنه، 
شب ها بغلش کنه و بهش فکر کنه.
البته نه که اصلا داستان نداشته باشی، 
داری!
اما به خودت قول دادی که فراموشش کنی... 
درست عین تو! 
عین من! 
میخوام فراموشت کنم... استارتشو خودت زدی!
با زبونی که فقط من میفهمش و تو فکر میکنی که مختص خودته...
بفهم!
تو را به جای همه کسانی که نشناخته‌ام دوست می دارمتو را به خاطر عطر نان گرمبرای برفی که آب می‌شود دوست می‌دارمتو را به جای همه کسانی که دوست نداشته‌ام دوست می‌دارمتو را به خاطر دوست داشتن دوست می‌دارمبرای اشکی که خشک شد و هیچ وقت نریختلبخندی که محو شد و هیچ گاه نشکفت دوست می‌دارم
تو را به خاطر خاطره‌ها دوست می‌دارمبرای پشت کردن به آرزوهای محالبه خاطر نابودی توهم و خیال دوست می‌دارمتو را برای دوست داشتن دوست می‌دارمتو را به خاطر بوی لا
دوست دارم رهبرم رادلبر پیغمبر است/دوست دارم رهبرم را وارث برحیدراست/ازتباراهل بیت و آیت خوب خداست/دوست دارم رهبرم راجلوه ای ازکوثراست/اوپیام کربلا را میدهدبرمسلمین/دوست دارم رهبرم راآسمان رااختراست/میرود راه امام وهرشهیدی باهدف/دوست دارم رهبرم راشیعیان راسروراست/دشمنان دین ماراباز رسوامیکند/دوست دارم رهبرم رادشمن اوابتر است/اسوه والگوی خوبی گشته آقا درجهان/دوست دارم رهبرم رابهر عالم گوهراست/شیعه باشدجانفدای حضرت سیدعلی/دوست دارم ره
دوستت دارم...
به سان یک دیوانه، به سان یک سرباز 
به سان یک ستاره سینما 
دوستت دارم، به سان یک گرگ، به سان یک پادشاه 
به سان انسانی که من نیستم 
میدانی من اینگونه دوستت دارم
تو را به جای همه کسانی که نشناخته ام دوست می دارم
تو را به خاطر عطر نان گرم
برای برفی که آب می شود دوست می دارم
تو را برای دوست داشتن دوست می دارم
تو را به جای همه کسانی که دوست نداشته ام دوست می دارم
تو را به خاطر دوست داشتن دوست می دارم
برای اشکی که خشک شد و هیچ وقت نریخت
لبخند
به خداحافظی تلخ تو سوگند نشدکه تو رفتی و دلم ثانیه‌ای بند نشد
لب تو میوه ممنوع ولی لب‌هایمهر چه از طعم لب سرخ تو دل کند نشد
با چراغی همه جا گشتم و گشتم در شهرهیچ کس، هیچ کس اینجا به تو مانند نشد
هر کسی در دل من جای خودش را داردجانشین تو در این سینه خداوند نشد
خواستند از تو بگویند شبی شاعرهاعاقبت با قلم شرم نوشتند: نشد!# فاضل نظری 
این روزها مثل همیشه ارزومه برام دعا کنی تا خوب بشم هنوز یادم هست هر وقت دعا میکردی چقد زود جواب میداد و زود براورده میشد
لطفا هرجا رفتی دعا و یا هر وقت دلت شکست برام دعا کن
اما در باره روز تولدت من خیلییییی میخوابم بعضی وقت ها دو روز پشت سر هم برای همین کلا تاریخ رو گم کردم از اونجایی که همش خونه هستم و جایی تمیرم روز های هفته رو هم گم کردم خدایش نیازی هم ندارم بدونم چندم هست یا چند شنبه، حتی رفتم شهر شکلات از این ویپ ها بخرم اومدم تاریخ بزنم پرس
دستام خواب رفته‌.
ذره‌ای می‌دونم چی درسته؟ نه.
ذره‌ای تلاش می‌کنم در جهت فهمیدن؟ نه.
حال دارم؟ نه.
خوش‌حالم؟ نه.
ناراحتم؟ نه.
مهمه برام چیزی؟ نه.
با خودم روراستم؟ نه.
حوصله‌ی چیزی رو دارم؟ نه.
اصلا ایده‌ای دارم چی کار دارم می‌کنم؟ نه.
اصلا کاری می‌کنم؟ نه.
این جا رو دوست دارم؟ نه.
جای دیگه‌ای رو دوست دارم؟ نه.
todo: add more useless q&a
آه... الکی سخت می‌گیرم. :)
همه‌چیز تند و تند و تند می‌چرخد.. می‌گذرد.. تمام می‌شود.. تو نیستی دیگر که دوشادوش‌مان باشی.. تو آرام و مهربان و در سکوت مطلق به‌خواب رفته‌ای.. هیچ‌چیز نمی‌تواند آرامشت را بگیرد.. می‌روی.. می‌روی و ما را با هزارهزار خاطره تنها می‌گذاری.. خاطره‌ی روزهای خاله‌بودنت، مادری کردنت، خاطره‌گفتنت، از تهِ دل خندیدنت.. چه‌طور فراموشت کنم که خانه‌ات، خانه‌ی خاطرات کودکی‌مان بود. دستانت، گرم و مادرانه.. نگاهت، آرام.. مهربانی‌ات، دریای بی‌نهایت
 
بسم اللّٰه الرحمن الرحیم :) 
 
"تردید"
 
گفتی که میمانی ، کمی تردید دارم 
یک آرزوی مبهمی تردید دارم 
 
تقدیر را هم زیر و رو کردیم با هم 
یک سرنوشت «درهمی» تردید دارم 
 
آیینه ای بودم مرا درهم شکستی 
آری ! تو سنگی محکمی تردید دارم 
 
من مستقیم و تو ولی چالوس ماندی 
لبریز از پیچ و خمی تردید دارم 
 
گیریم اسماعیل من ، در شعر هایم 
شفاف همچون زمزمی ؟! تردید دارم 
 
با چتر قلبم لحظه ای باران نبودی 
یک قطره ی کوچک «نَمی» تردید دارم
 
از آرزو ها گفتن و م
شب ها هرچقدر وقت مناسبی برای خوابیدن نیست در عوض وقت خوبیه برای فکرکردن. فکر کردن به بازی هایی که قراره فردا با دخترا انجام بدم. فکرکردن به اینکه غذا چی درست کنم. فکرکردن به اینکه آیا فردا وقت میشه دست‌شون رو بگیرم بریم بالای پشت‌بوم و از اون بالا شهر رو ببینیم یا نه. فکرکردن به اینکه وقتی صبح بیدار میشم و پرده رو میزنم کنار هوا ابریه یا آفتابی. اصلا من اینقدر آفتاب رو دوست دارم که میتونم هر روز صبح برم تو آسمان؛ بوسش کنم و برگردم. فکرکردن
دانلود آهنگ مجید خراطها شرمنده 
دانلود آهنگ جدید مجید خراطها به نام شرمنده
ترانه: علی قربان پناه, موزیک: رضا موسوی, تنظیم: حمید احدی
هم اکنون دانلود کنید و گوش دهید به ترانه شرمنده از مجید خراطها با متن و کیفیت عالی
Exclusive Song: Majid Kharatha – Sharmande With Text And Direct Links In JazMusic

دانلود از جازموزیک کاملا رایگان می باشد

آهنگ ها با کاور اصلی و بدون تگ تبلیغاتی قرار میگیرند

دانلود آهنگ با کیفیت عالی (320)
دانلود آهنگ با کیفیت خوب (128)

متن آهنگ شرمنده مجید خراطها
بچه هاا من دارم میرم یه مدت بمیرم...
مامانم همه چیزو فهمید...
حالمم اصن خوب نیس...
واقن دارم میمیرم...
همتونو خیلی دوس دارم...
منو یادتون نره...
ددی اون فیکرم ترجمش میکنم...
ولی یکم دیر تر...
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
لیندا عاشقتم...
نزدیک است حماسه ات دو ساله شود. مبادا فراموشت کنیم. 
تو بی سر، سرتری از من...

متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا نمی باشد. توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی آن به آخرین نسخه می باشد با این حال ممکن است مرورگرتان توسط پلاگین خود قابلیت پخش این فایل را برای تان فراهم آورد.
اولین بار که عاشق شدم کلاس نهم بودم.نمیدونم چی داشت که اینقدر منو به سمت خودش میکشوند.عجیب بود.از اون چیزایی که نمیتونی بیخیالش بشی وقتی همینطوری داره بهت زل میزنه.دوست داری برای همیشه تو دلش جا باز کنی.طوری که هیچوقت فراموشت نکنه.
اولین بار من عاشق طنابی شدم که قرار بود کششو حساب کنم.عاشق کتاب علوم کلاس نهمم.که پر از فرمولای از خود ساخته ی قمر در عقرب فیزیک بود.پر از "دوستت دارم خانم صفریان!" و پر از "خاک بر سر خیلی سبز که فرمولای اهرم رو اشتباه
تنگنا؛
دختری است مثل من که
جز نوشتن بلد نیست شکل دیگری دوست داشتنت را در بوق و کرنای کند!
تنگنا؛
دفتر نوشته های من است که اسمت را،سرمشق تمام خط هایش نوشته ام...
تنگنا؛
منم که خنده واشکم همه وابسته به حال توست...
باغم تو تمام غم دنیا برسرم خراب میشود و
باخنده هایت شادی تمام وجودم رافرامی گیرید...
تنگنا؛
حال من است که نمیتوانم فراموشت کنم...
تنگنا؛
منم که دلم مرگ میخواهد و میترسم بعد از مرگِ من، تنها بشوی...
یک سال و یک ماه گذشت بی تو، با یاد تو
 
زهرای بابا سلام
 
دیروز صبح تقریبا همان ساعتی که برای همیشه از پیش ما رفتی سر خاکت بودیم. مثل همیشه اول با تو خداحافظی می کنیم و بعد حرکت می کنیم سمت تهران. 
شب قبلش خیلی حالم خراب بود. بی اراده گریه ام می گرفت. برای همین رفتم بیرون که ماشین بشورم. هم تنها باشم و هم کسی حالم را نفهمد.
بابا جان می گویند این قدر تو را یادآوری نکنیم. انگار دست خودمان است. مگر می شود طعم شیرین با تو بودن را تجربه کرد و بعد فراموشت ک
سلام دوستان
من دختری بالای 30 سال هستم، خیلی دوست دارم ازدواج کنم. خواستگار هم تا حالا تقریبا زیاد داشتم اما گزینه مناسبی هنوز پیدا نکردم.
حدود 4 سال قبل در کلاسی آقایی از من خوشش اومد. تایم اون کلاس کوتاه بود و در واقع ما چند بار بیشتر همدیگه رو ندیدیم. دو تا نکته هم بگم که این آقا از من کوچکتره (هر چند که اصلا بهشون نمیاد ) و دوم اینکه هر دو در مقاطع بالا تحصیل می کنیم.
روزهای اول کلاس من از رفتار ایشون متوجه شدم که از من خوش شون میاد اما حرف خاصی
فکر کنم عاشقش شدم!امروز همه‌چی به هم گره خورد، خواب موندم و سرویس دانشگاه هم دیر رسید. یعنی ساعت ۷ و نیم می‌خواستم برم دانشگاه، شد ساعت ۹ و ۲۳ دقیقه. اتوبوس حرکت کرد و آهنگی که دیشب رضا برام تلگرام کرده بود رو گذاشتم گوش کنم (صداش کنی - شاهین بنان). تا اینکه یکی بدو بدو اومد سمت اتوبوس و من فقط شال سبزش رو دیدم. سوار شد و شاهین بنان خوند "صداش کنی فقط بگه جانم، نگاش کنی بگه دوسِت دارم".فکر کنم عاشقش شدم!من به عشق توی یه نگاه اعتقاد دارم. هرچی هم که
دانلود آهنگ رمانس نیما مسیحا
Download song Nima Masiha >> ♬ Romance♬ >> Music streaming from wikimusic
 
دستم نمیرسه به بارون ♪♫♪♥♥
این ابر تنپوشم نمیشه من چیزی و یادم نرفته ♪♫♪♥♥
چشمات فراموشم نمیشه با ماه هرشب گریه کردم ♪♫♪♥♥
تو ماه بودی گریه کردی من قول دادم باشم اما ♪♫♪♥♥
تو قول دادی برنگردی تو قول دادی برنگردی ♪♫♪♥♥
هرگر فراموشت نکردم هرگز تورو از دست ندادم ♪♫♪♥♥
عکست رو دیواره هنوزم من خنده هاتو پس ندادم ♪♫♪♥♥
بارون زده رو بالشم کم مونده ک
بچه ها دلم به شدت براتون تنگ میشه .....
 
به خاطر قضیه ی مشابه نفس منم باید برم ....
 
اونی هانیه : تو این مدت مامان خیلی خوبی  برام بودی .......ممنونم ....
 
ددی : عاااشقتم یادم نمیره محبتاتو ......
 
یاسی : ممنون که وب زدی ......اگر نمیزدی من هیچ وقت پیداتون نمیکردم ...
 
بهارک : ازت ممنونم بابت کلکلات بامن .......خواهر خیلی خوبی بودی ...فراموشت نمیکنم دخمل ..
 
اونی مبینا : بابا جوونم خیلی دوست دارم .....فکر رفتن به سرت نزنه هاااااااا
 
سیما شی : امیدوارم همون درسی که د
جودی عزیز، سلام...
گمانم اولین باری نیست که برایت نامه می نویسم، اما از آخرین بار چند سالی میگذرد.
نمی دانم نامه ام را که بخوانی مرا یادت می آید یا نه؟ چندوقت پیش دیدم داستان جدیدی درباره ی ریشه ات در خاندان سلطنتی بیرون داده ای. جودی، من آن کتاب را برداشتم، در آغوشم فشردم، و بعد از ورق زدن و نگاه کردن به چهره ات و موهای مریخی ات، دوباره سرجایش گذاشتم.
بله جودی عزیز. آن را گذاشتم همانجا بماند تا بچه های جدید بیایند و لذت زیستن با تو را تجربه کنند.
جایی برای خودم نوشته بودم: بهار که از راه برسد قرار خواهم گرفت. آهنگ های بهاری گوش می دادم، تا بهار دلنشین آمده سوی چمن می خواندم و گوشه گوشه ی کتاب هایی که می خواندم، می نوشتم: من بهارم، تو زمین...

برنامه می ریختم که:امسال بیست کتاب می خوانم، امسال فیلم های بهتری می بینم، امسال زبان انگلیسی ام را کامل میکنم، امسال بیشتر می نویسم، امسال بهترخواهم بود، خوب تر، امسال تو را کمتر دوست خواهم داشت، امسال کمتر دلتنگت خواهم شد، امسال بهار که بیاید فرا
خاطره ها میان و … تو که خوابی من با فکرِ تو بیدارم
خواستم فراموشت کنم خیلی راحت میخوام ولی یادِ چشات نمیذارن
ما که میدونستیم جدائیه آخر سخته برام ندارمش باور
دیگه نگو دوسِت دارم وقتی حتی خودتم نمیرسی به دادم
نوری نمیاد تا پُره دلِ تو از تاریکی داری توو زندگیت خودت اینو راه میدی
تیغو بزن نه رو بدنت و دستات بزنش وسط افسردگی هاتو ناامیدیت
poobon (tigh)*

متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا نمی باشد. توصیه ما به شم
جایی برای خودم نوشته بودم: بهار که از راه برسد قرار خواهم گرفت. آهنگ های بهاری گوش می دادم، تا بهار دلنشین آمده سوی چمن می خواندم و گوشه گوشه ی کتاب هایی که می خواندم، می نوشتم: من بهارم، تو زمین...

برنامه می ریختم که:امسال بیست کتاب می خوانم، امسال فیلم های بهتری می بینم، امسال زبان انگلیسی ام را کامل میکنم، امسال بیشتر می نویسم، امسال بهترخواهم بود، خوب تر، امسال تو را کمتر دوست خواهم داشت، امسال کمتر دلتنگت خواهم شد، امسال بهار که بیاید فرا
مداح با صدایی که نایی برایش نمانده و از عمق دلش می‌آید می‌خواند.‌..
تو این دنیا
من تو رو دارم...
بهت خیلی
خیلییی بدهکارم...
بذار عالم همه بدونن من... دوست دارم...
کمم اما
عاشقت هستم...بهت خیلیی خیلییی وابستم...
به غیر از تو، من کی رو دارم
دوست دارم...
.
قبلا هم پرسیده بودم آیا ما را هم با همه خطاهایمان به اندازه علی اکبرتان دوست دارید؟
. زیاد میخوابم بد میخوام اعصابم خورده! خوشم نمیاد اینجوری باشم اصلا. اه
 دارم
کتاب خودت باش دختر رو میخوندم. هنوز پنج فصلشو خوندم و احساس میکنم ک
خیلی روم تاثیر گذاشته.حس بهتری دارم نسبت ب خودم و اعتماد بنفسم بالاتر
رفته. انگار خودمو بیشتر دوس دارم.برای خودم احترام بیشتری قائلم. هرچند با
اون مورد خواب م مشکل دارم اون قضیه ش جداس
این دیگر یکی از آن «دلخوشی های کوچک» زندگی نیست که همیشه حرفشان را می زنم. این حقیقتا یکی از بزرگ ترین دلخوشی هایی است که می تواند در زندگی کسی پیش بیایید! مثلا دیدار یک انسان فوق العاده بعد از یک سال دوری... دور هم جمع شدن خانواده ی زیادی کوچکتان بعد از یک سال... و به طَبَعیت لبخندهای گرم و ژرفی که صورت همهههه را زینت داده... شوخی های احمقانه و خنده هایی که برای آن شوخی ها زیادی اند... بوی عطرش که تقریبا داشت فراموشت می شد... و می دانید کجایش از همه ب
بیشتر از هر چیزی نیاز به سکون دارم... اما معنای واژه ها برای من همیشه تا حدودی ساده ی پیچیده اند. نیاز به سکون نیاز روح من و نیاز اصلی ذهن من است. من از گذشته در حال عبورم و غمهای زیادی نیز نسبت به آینده دارم. غم و ترس با هم و این حالت مرا مدام به لرزش وا می دارد و اجازه هدف گیری به من نمی دهد و لذا من نیاز به سکون دارم. نیاز به رهایی ذهن دارم. نیاز به این دارم که به هیچ چیز نیندیشم. و این می تواند در بهبود سلامتی من موثر باشد. 
تو را ای کهن بوم و بر دوست دارم فرهاد

انشا در مورد تو را ای کهن بوم و بر دوست دارم
معنی بیت تو را ای کهن بوم وبر دوست دارم
دانلود کتاب تو را ای کهن بوم وبر دوست دارم

معنی شعر ز پوچ جهان هیچ اگر دوست دارم
دانلود آهنگ تو را ای کهن بوم وبر دوست دارم
انشا درمورد تورا ای کهن بوم و بر دوست دارم
ترجمه شعر کهن بوم و بر
,    ,    متن آهنگ مسعود بختیاری گل ناز دارم,    دانلود آهنگ گل ناز دارم مسعود بختیاری 320,    اهنگ لری گل ناز دارم مه شو تارم,    مسعود بختیاری gol-e naz,    دانلود آهنگ گل ناز دارم مهرنوش مختاری,    دانلود آهنگ گل ناز دارم مهدی در استیج,    دانلود اهنگ مسعود بختیاری دی بلال,    دانلود آهنگ گل ناز دارم موسی موسوی,    اهنگ معین گل ناز دارم مه شو تارم,   
دانلود آهنگ علی لهراسبی نشد
هم اکنون شنونده موزیک جدید و فوق العاده ی * نشد * با صدای زیبای هنرمند محبوب و مشهور , علی لهراسبی باشید.
دانلود آهنگ علی لهراسبی به همراه متن, پخش آنلاین و بهترین کیفیت (کیفیت اصلی) از رسانه مدیاک
Download new song by Ali Lohrasbi called Nashod With online playback , text and the best quality in mediac
متن ترانه علی لهراسبی به نام نشد
خیلیا رفتن کسی مثل منم تنها نشدسعیمو کردم فراموشت کنم اما نشدقلب سرد منطقیم حالا خرافاتی شدهگریه هام و خنده هام دیگه با هم قاطی
♫♫متن آهنگ فکر تو از محسن یگانه♫♫
فکر تو تنها کرد من و از همه دورم کرد چشام و بستم رو همه عشق تو کورم کرد
یخ زده بودم تو خودم عشق تو آبم کرد قبل تو آروم بود دلم عشق خرابم کرد
فکر تو پیرم کرد بهونه گیرم کرد از همه سیرم کرد فکرت اسیرم کرد
فکر تو پیرم کرد بهونه گیرم کرد از همه سیرم کرد فکرت اسیرم کرد
دیدی که عشقت کم نشد از دل دیوونم رفتم فراموشت کنم دیدم نمی تونم
عادت هر لحظه ام شده فکر کنم این جایی سهمم از عشقت این نبود این همه تنهایی
فکر تو پیرم ک
به یه دلخوشی از ته دل = اهنگ احتیاج دارم شایع
+این پست رو به این خاطر نوشتم چون به یه اتفاق گنده نیاز دارم تا این زندگی از یک نواختی خارج شه 
از این سکون 
از این همه صبح بیدارشدنا و تا شب تو خونه بودن 
از این همه حس بد
از این همه ...
این روزها عجیب دنبال دوستت دارم های زورکی میگردیم.دوستت دارم هایی که روی پله های برقی مترو و پشت تلفن از مخاطب خاص درخواست میکنیم و تا به زور نگوید من هم دوستت دارم
دکمه پایان مکالمه را نمی زنیم.
دوستت دارم هایی که هر چند دقیقه سراغ خط های کنار پیام میرویم تا ببینیم تیک خورده است و در جوابش هم نوشته من هم دوستت 
دارم؟..
گدایی عشق؟..گدایی دوستت دارم؟.
چه اشکالی دارد یک عاشق به معشوق یا برعکس معشوق به عاشق بگوید دوستت دارم؟
میدانید
این روزها باید
دانلود آهنگ غمگین و احساسی دلا امشب سفر دارم چه سودایی به سر دارم با کیفیت بالا 320 لینک مستقیم mp3 موزیک صوتی همرا با متن ترانه
Ahang dela emshab safar daram chesodaei be sar daram
دانلود آهنگ دلا امشب سفر دارم چه سودایی به سر دارم
دلا؛ امشب سفر دارم…♩♪/
چه سودایی/ به سر دارم…♩♪/
حکایت های پر شرر دارم؛ چه بزمی با تو/ تا سحر دارم!♩♪/
دلا؛ امشب سفر دارم…♩♪/
چه سودایی/ به سر دارم…♩♪/
حکایت های پر شرر دارم؛ چه بزمی با تو/ تا سحر دارم!♩♪/
به پروازِ آسمانِ عشق… چه خوشرن
 دستمال را بر می دارم، گرد و خاک روی میزها و آینه ها را تمیز می کنم و جایشان دوستت دارم می گذارم. خانه را جارو می کنم و دوستت دارم هایم را می پاشم روی فرش های تمیز. به غذای در حال پخت ِروی گاز سر می زنم و چاشنی دوستت دارم اش را اندازه می کنم. جوراب هایت را بر میدارم و با دوستت دارم هایم کوک می زنم. دمنوش دوستت دارم را دم می گذارم تا بیایی. می آیی و دوستت دارم هایم را می نوشی و شام نخورده، از خستگی خوابت می برد. دوستت دارم هایم را مثل پتویی رویت می اند
احساس شادی و خوشحالی دارم. احساس تشکز از جان لایتناهی:) من از زندگیم و از همین الانم راضی ام. بی نهایت خودم رو دوست دارم و به اطرافیانم عشق میورزم.زندگی رو دوست دارم و بی نهایت بهش عشق میورزم.
تمرکز خوبی دارم و راحت از پس درسام بر میام.
در کل همه چی خوبه و من راضی ام.
اینکه ندونی دنبال چی هستی و چی میخوای حقیقتا خیلی ترسناکه،شازده کوچولو رو خیلی وقت پیش چندبار خونده بودم و بلاخره فرصت اینکه ببینمش پیدا شد،نشستم پای انیمیشن.اون تیکه ای که خلبان رو بردن بیمارستان،با دیدن استوری های اینستاگرام ف.ح و اسکرین شات چتش با فلانی همزمان شد.دلم یهو ریخت و چیزی که از چشام میومد پایین شبیه اشک بود ولی میشست و میبرد و پهن میکرد اندوه جدید رو.
اونقده مثال جورواجور زدم واسه ی خودم تا راحت تر فراموشت کنم،فراموش کردن تو ی
مگه من نمیدونم
خیلی خوب میدونم که این کارام چقدر اشتباه و غلطه
اما کمبود دارم...اره من اعتراف میکنم کمبود دارم
پراز عقدم....
نیاز دارم ....
چقدر عوض شدم....
دارم بد میشم
نه میگم بذار یکبارم من بد بشم ببینم اینای که بد هستن و همه چی دارن منم داشته باشم
خودت منو عوض کردی ...
هیچ کس کاری نکرد..خودت کردی
گمان مکن دل شبها دو چشم تر دارم/**/شبیه شمعم و در سینه ام شرر دارم
تو می‌روی و مرا هم نمی بری آری/**/پس از تو همدم چاهم خودم خبر دارم
تنت سبک شده اما غم تو سنگین است/**/چگونه اینهمه غم را به شانه بردارم
چطور داغ تو را روی سینه بگذارم/**/مگر به وسعت هفت آسمان جگر دارم
سحر نیامده از خانه ام سفر کردی/**/تو فکر میکنی اینجا دگر سحر دارم
چقدر مثل توام من خودت تماشا کن/**/اگرچه خیبری ام دست بر کمر دارم
دیگر توان شعر گفتن هم ندارم
آنقدر غم دارم که چیزی کم ندارم
دل خسته ام از عکس ها و خاطراتت 
جز زخم عشقت بر تنم مرهم ندارم
فرهاد بودم روزگاری درنگاهت
حالا چو جمشیدم که جام جم ندارم
آنقدر ویرانم که در توصیف حالم 
تشبیه زیباتر ز ارگ بم ندارم
من بوف کور صادقم بر روی دیوار 
جز سایه ی سنگین خود همدم ندارم
باید فراموشت کنم با مرگ اما
افسوس در جام شرابم سم ندارم

شاعر: محمدرضا محمدپور
****
با تشکر از دوست عزیز: 
мдjiD ××آریایــــــــیها××
باز می خواهم از تو بگویم و این تکرار کلمات نیست، عطش عشق هست که می تراود و از درونم می جوشد. نمی دانم، نشمرده ام، نخواهم شمرد. چند بار گفته ام؟ چند بار خواهم گفت؟ که دوستت دارم. بگذار حتی بچه گانه باشد اما بگویم: دوستت دارم. بگذار عادی باشد نه شاعرانه اما بگویم: دوستت دارم. جز خدا چه کسی می داند، بعد از مرگم نگویم؟ دوستت دارم.باران می باربد و من در انتظارم تا اذان بگویند. آنگاه جا نمازم را بر می دارم و به حیاط پشتی می روم و در زیر درخت نارنج با گنجش
خیلی دوستون دارم، خیلی قشنگ میخندید، خیلی دوستون دارم... خیلی خوب آدمای اطرافتونو درک میکنید، اذیت میشم که نمیتونم اونی که میخوایید باشم... من خیلی دوستون دارم ... نمیتونم درست ازتون تعریف کنم فقط میدونم خیلی دوسِتون دارم.
خدا حفظتون کنه و برای من نگهتون داره، آمین:)
ب.د.س.ف.و.د.ح.ز.......
چقدر دلم برایت تنگ است. و چقدر تو در نبودنت قهرمانى. و چقدر خوب قدرت نمایى مى کنى در بى توجهیت. و چقدر من هنوز احمقم در عاشق شدن به انسان هاى قدرتمند در بى توجهى به من. و چقدر همه چیز بى معنى اما سرشار از شور زندگیست. چقدر دوستت دارم و چقدر خوشحالم که با تو زندگى نمى کنم. که قرار نیست جنونت را تحمل کنم که قرار نیست تنها گذاشتن هایم را درد بکشم که قرار نیست بى پرده حرف زدنت خفه کند گلویم را از اضطراب که ترسهایت مهمتر باشند از باهم بودن. زخمهایت را دو
یه دوستی دارم اسم وبلاگشو گذاشته "پیدای پنهان". 
یه دوستی دارم هر وقت نیاز دارم، هست. وقت گریه برام شانه می شه. وقت خنده باهام همراه میشه. تو خوشیام اولین تبریکا از اونه. وقت ناراحتی، اولین تسلیت. 
وقتی کاری داشته باشم، دریغ نمی کنه. از خواهر نداشته بهم نزدیک تره. دوستی که هر وقت صفحه ی وبلاگمو باز می کنم با خودم فکر میکنم شاید تنها کسی باشه که اینقدر دقیق متنامو می خونه. باهام همدلی می کنه. منو آروم میکنه. 
دوستی دارم که چندین ساله با همیم. نه بر
کتاب آخرین نامه در بطریشاعر: بنیامین دیلم کتولی

گرفتم عمر را در شیشه ی ساعت نگه دارمتو را در عکس کاش می شد از حرکت نگه دارم!تو میراث هزاران باغ سرسبزی و من بایدگلی همچون تو را در خانه با دقّت نگه دارمزلیخا را بگو فهمیده ام دیگر نمی ارزدکه من این عشق را یک عمر با تهمت نگه دارمتو نیشابور نه، شیراز نه، آن کشوری هستیکه می کوشم تنش را دور از غارت نگه دارمکه می کوشم پس از هر بو*سه ای عطر دهانش راشبیه نامه ای سر بسته در پاکت نگه دارم
 
برای تهیه ی این
کارت بانکیم رو به فروشنده دادم ومنتظر شدم تاکارت بکشه.
ولی درکمال تعجب دستگاه پیام داد:موجودی کافی نمیباشد!
امکان نداشت!خودم میدونستم که اقلاً سه برابرمبلغی که خرید کردم در کارتم پول دارم.
با بی‌حوصلگى از فروشنـده خواستم که دوباره کارت بکشه و این بار پـیام آمد: "رمز نامعتبر است". این بار فروشنده با بی‌حوصلگى گفت: لطفا نـقداً پرداخت کنید، پول نقد همراهتون هست؟ فکر کنم کارتتون رو پیش موبایلـتون گذاشتین کلاً سوخته..
در راه برگشت به خانه مرتب ا
دنیام تاریکه همرنگ چشماشه
لعنت به اونی که الان باهاشه
لعنت به اونی که قلبش رو سنگ کرده
اونی که دنیامو میدون جنگ کرده
لعنت به شبهایی که بی تو سر میشه
لعنت به قلبی که دیونه تر میشه
لعنت به دنیا و لعنت به این حالم
لعنت به مردی که با تو پدر میشه
هر کاری میکردم نشم فراموشت
لعنت به حسی که گفتم در گوشت
لعنت به پاییز و لعنت به تابستون
لعنت به هر فصلی که سر میکنی با اون
لعنت به آبان و روزای بارونی
لعنت به حالی که دلواپس اونی 
 
لعنت به احساسی که کم نشد اص
به عقل جمعیت با سواد شک دارم 
به عشق،  هرچه که داد و نداد شک دارم 
به آسمان و زمینِ منِ هوایی تو 
به عمر آدمِ رفته به باد شک دارم 
به تو که داعیه ی فهم بیشتر داری 
به خود به آینه خیلی زیاد شک دارم 
به انتزاع و تخیل به پیچش ذهنی 
به کلِ فلسفه ی اعتماد شک دارم 
چقدر جای تو خالیست در تمام تنم
چقدر من به همین اعتیاد شک دارم 
 شکسته اند پر هرکه اهل پرواز است 
سکوت کن که به هر انتقاد شک دارم 
بهشت را به بهانه نمی دهند و تویی 
اگر بهانه به روز معاد شک دار
یکی را دوست می دارم
ولی افسوس او هرگز نمیداند
نگاهش میکنم شاید
بخواند از نگاه من
که او را دوست می دارم
ولی افسوس او هرگز نمیداند
به برگ گل نوشتم من
که او را دوست می دارم
ولی افسوس او گل را
به زلف کودکی آویخت تا او را بخنداند
به مهتاب گفتم ای مه تاب
سر راهت به کوی او
سلام من رسان و گو
تو را من دوست می دارم
ولی افسوس چون مهتاب به روی بسترش لغزید
یکی ابر سیه آمد که روی ماه تابان را بپوشانید
صبا را دیدم و گفتم صبا دستم به دامانت
بگو از من به دلدارم تو ر
ساعت ۱۲ س و تازه از خواب بیدار شدم. 
بین خواب و بیداری به این فکر میکردم که همیشه از این مینالیدم که وقت ندارم و کلی کار دارم
اما الان که وقت دارم، فقط دارم تلف میکنم وقتمو... ، با خواب و فیلم و ... 
وقتشه دست به کار شم و کارو ادامه بدم. 
با وسط کار ول کردن، نتیجه مثبتی به دست نمیاد...
خدافظ....
دریا را دیده ای چه ابهتی دارد ؟ 
وقتی به آن مینگرم یاد ابهت چشمانت میوفتم ،چشمانی که برای خودش دنیایی داشت گویی که من را در خود گم میکرد .
هرچه را فراموش کنم مگر میشود چشم هایت را فراموش کنم 
آن چشم هایی که میپرستیدم وفراموش  کنم ؟؟؟ 
به خیالم از خاطراتت فرار کردم به گوشه ای از این دنیا 
ولی بیخبر از آنم که خاطراتت هیچ چگونه رویات را هر لحظه از سرم بیرون کنم ؟؟
به کیلومتر ها فاصله از تو پناه بردم تا شاید بتوانم فراموشت کنم ،اما هرچه دورتر می شو
متنفرم از بی نتی!
همین الان فیلم جوکرو دیدم و‌ دوست دارم برم نقدهاشو بخونم دوست دارم برم تو اینستا انقدر توی هشتگ جوکر غرق بشم که بمیرم دوست دارم‌ انقدر برم‌ توی اینستاگرام نظرات زیر پست های جوکرو بخونم که مغزم بپاچه روی گوشی.
دوست دارم بتونم برم خود فیلمو دانلود کنم و هزاردفعه ببینمش نه فقط یبار با برنامه ی لنز رو صفحه ی کوچیک موبایل!دوست دارم برم تو سینما جوکرو ببینم.دوست دارم برم هزار تا فیلم دیگه از خواکین فینکس دانلود کنم ببینم دوست دا
 گاهی وقت ها از خیلی ها میتونی راحت دل بکنی ، دلتنگشون نشی .ولی بعضی ها تو دلت میمونن و هر کاری کنی فراموش نمیشن .
مثل ...خیلی باهات حرف دارمبه اندازه این سه سالبه اندازه همه این دوری هااما توی دو جمله همه این حرف ها خلاصه میشه:-دوستت دارم-خیلی دلم برات تنگ شده
ساعت هشت بیخیال حال دلم
 همینجوری ک وایسادی...یهو چشاتو ببندم..
بگم
دوست دارم
دوست دارم
دوست دارم
با تموم بی قراریام دوست دارم
با تموم نفسام دوست دارم
با تموم من دوست دارم
دستمو بردارم از رو چشمات
بوسشون کنم
آروم زل بزنم بهت بگم
دارمت.......
یک سری خاطرات هستن که همیشه توی ذهن آدم شاخص میمونن و تا سال ها هرگز فراموشت نمیشن و تاثیر عمیقی روی آدم میذارن، شاید تاثیر رو متوجه نشی اما مطمئنا چیزی که این همه مدت توی ذهنت چرخ میزنه اثراتی هم داره.
امروز کلیپی دیدم با موضوع خشونت علیه زنان و یکی از موقعیت هایی که نشون میداد وقتی که دبیرستان بودم برام اتفاق افتاده بود.
از همون خاطراتی که بعد از این همه سال و اینکه خیلی از خاطرات اون سال ها فراموشم شده اما این یکی هنوز هست و جزو لیست خاطراتی
عشقش داشت میخندید بهش بلند بلند قهقه میزد 
مرد از جاش بلند شد اروم گف بسه!
زن ادامه داد بلندتر و بیشتر خندید مرد سمتش اومد و فریاد زد ایوی بسه! 
مرد گلوی زنش فشرد گریه کرد و فریاد زد بسه! 
اونقدر فشار داد که از بی جان تو بغل مرد افتاد.
گریه‌ی مرد شدت گرفت سر زن توی سینه اش فشرد و محکم بغلش کرد و بین هق هق های مردانش مدام میگف "دوست دارم" ...."دوست دارم"..."دوست دارم"
کمی تاریک شده ام،میخابم ،نمیجنگم برای رویاهایم...بیدارم،در رویای روزهای گذشته،یادش مرا فراموش کاش!
دخترک قصه همین روزها درست همین روزها سال پیش ارتباطی را شروع کرده بود،خوشبینانه عاطفی،او فرق داشت البته،به دخترک حس اطمینان میداد،گذشت چند ماهی گذشت باهم خوش بودند،گاهی هم پسر داستان خطاهایی میکرد،دخترک میبخشید...اوج رابطه،اوج اوج رابطه،وقتی عشق جوانه زده بود در کل بدن دختر ،رفیوز!پسرک او را نخواست،گفت نمیشود ،آینده ندارد ،به جایی نمیرس
روز مرد است ولی مردی کو؟
روز همراهی و همدردی کو؟
چه کسی عاطفه را شوهر داد؟
مهربانی که میاوردی کو؟
به چه قیمت لب تو خندان است؟
بهترین قند ، درین قندان است؟
غم همسایه فراموشت شد؟
پدر آن پسرک زندان است؟
مرد یعنی غم مردم خوردن
عید را بر لب مردم بردن
دست بیچاره گرفتن مردیست
نه دلی سوختن و آزردن
روز مرد است خودت قاضی باش
از خودت شاکی و ناراضی باش
دستگیری کن و با اطمینان
بعد از آن از دل خود،  راضی باش
محمد رحیمی
دیگر از باریدن خبری نیست. دیگر از خندیدن اثری نیست زیرا دیگر دوست داشتن در کلبه دلم اقامت نمی کند! مثل همیشه کلمه معروف را بازگو می کنم: پشیمانم...
اما بی تاثیر هست زمانی که ابرها دیگر از این آسمان گذشته اند و از انسانیت به دور است باد را دشنام بگویم!
دوست دارم عصبانی نشوم و دوست دارم بی اختیار گریه کنم. 
 دوست دارم در مقابل آینه به ایستم و رخ در رخ چهره رو به رو بگویم: دوستت دارم...
دوست داشتن چرا اینقد زیبایی؟ 
دوستم داری، دوست داشتن؟
 چه کسیست ک
حواسم به هیچی نیست. امروز بعد نود و بوقی رفتم آرایشگاه خانمه بهم گفت آبروی راستت داره خالی میشه از تو حواست هست بهش. گفتم نه اصلا. گفت حالا بهش فکر نکن فقط تقویتش کن. از اون ور گوشیم نوتیف میده menorrhagia ات دو هفته است که عقب افتاده داری چه غلطی میکنی؟! هوووف دارم تو اوج جوونی پرپر میشم که! تازه هنوز به نصف اون چیزهایی که میخواستم هم نرسیدم روزها استرس دارم و شب ها خواب های اضطراب آور میبینم نتیجتا نه شب آرامش دارم نه روز و نتیجه اش میشه این 
دارم می‌میرم. این زندگی چقدر سخته. هر جاشو رد می‌کنیم تموم نمیشه بعدی میاد. این دو ماه کلی بلای اشک آور سرم اومد که بازشون نمی‌کنم. الان مامانم ازم متنفره و کسی که دوستش دارم باهام قهر کرده (وقتی یک چیزی که راست بود رو بهش گفتم). تو زندگیم موندم. نمیدونم اینکه اپلای نکنم بر خلاف تقریبا همه بیچاره‌م میکنه یا نه. امتحان زبانامو که عطا کردم. اوضاع سلامتیمم جالب نیست.
هوا بارونی شد و من دیگه تموم شدم. فقط دوست دارم ساعت‌ها گریه کنم
من گمشده‌ای دارم، درون خود، بیرون خود، در پهنای این جهان، من گمشده‌ای دارم که می‌جویم و نمی‌یابمش.
در میان جناق سینه‌ام و در میان دشت‌ها کوه‌ها کسی یا چیزی را می‌جویم. کسی یا چیزی که نیست.
درد بریدگی انگشتم را فشار می‌دهم آسوده‌تر از درد گمشدگی‌ست، لحظه‌ای آرام می‌یابم. دردش خسته‌ام می‌کند، دست می‌کشم و باز از نو آغاز می‌شود.... من گمشده‌ای دارم.... کجا بیابمت... در عرصه‌ی جهان خاکی و افلاکی هیچ چیز اغنایم نمی‌کند و من بدنبال آن یگان
دیگه حوصله ی هیچی رو ندارم .دوس دارم مامان بابام زودتر جدا شن.و دنیا به آسایش برسه.دوس دارم زودتر درسم تموم شه و من بتونم احساس آزادی کنم . دوس دارم یکی رو داشته باشم که حوصله ی منُ داشته باشه . فقط یکی.فقط همون یدونه رو میخوام. دوس دارم به کامک بگم یه نازپروده ی لوسِ گریه اوی آب دماغیه و مادرش گند زده با تربیتش.و بهش بگم ازین ضعیف بودنش متنفرم. و اونم بدش بیاد و ناراحت شه و بیشتر به قول خودش احساس خشم و نفرت کنه .
دیشب خواب پدربزرگم رو دیدم بهم گفت وسایلت رو جمع کن میام میبرمت 
ینی دارم میمیرم؟؟؟؟ :/
جمعه کنکور دارم بعد امروز سرما خوردم در صورتی که یکساله سرما نخوردم آخه الان وقت سرما خوردن بود (حالم بده سر درد گرفتم نمیتونم بخونم) :/
دعا کنید کنکورمو خوب بدم
الان دارم کتاب "خاطرات سفیر" دکتر نیلوفر شادمهری رو دارم میخونم ...
معرکه است 
قشنگه
دوست داشتنیه
عالیه
...
یه گوشه ی کتاب نوشتم دوستت دارم نیلوفر خانم!
کاااااااش یه رفیق نزدیک و در دسترس اینطوری داشتم !!!!!!
...
کتاب رو یک سال و نیم پیش خریدم اما نمیدونم چرا نخوندم (یعنی میدونم چرا ولی چراش خیلی قابل قبول و محکمه پسند نیست! )
شما هم بخونیدش تا تا بعد درباره اش بنویسم !
چهار پنج روز دیگه میرم مرخصی...
نقشه های بزرگی دارم که باید روشون کار کنم.
این روزها همش به خودم میگم ۲۷ سال از روز تولدم میگذره و شاید نیاز به تولد دوباره دارم(دقیقا ۱۴ آبان ۲۶ سالگیم تموم میشه)
قبول دارم فصل بعضی کارها که گذشت ، سختی های انجام اون کار ۱۰۰ برابر میشه.اما من مررررد روزهای سخت هستم :)
نمیدونم چرا ، ولی امروز حس خیلی خوبی دارم.فقط از روزی ۱۳ ساعت کار کردن توی گرمای عسلویه خسته شدم.
خسته...
اما...
پیش به سوی آسمان...
پیوسته...
چهار پنج روز دیگه میرم مرخصی...
نقشه های بزرگی دارم که باید روشون کار کنم.
این روزها همش به خودم میگم ۲۷ سال از روز تولدم میگذره و شاید نیاز به تولد دوباره دارم(دقیقا ۱۴ آبان ۲۶ سالگیم تموم میشه)
قبول دارم فصل بعضی کارها که گذشت ، سختی های انجام اون کار ۱۰۰ برابر سخت تر میشه.اما من مررررد روزهای سخت هستم :)
نمیدونم چرا ، ولی امروز حس خیلی خوبی دارم.فقط از روزی ۱۳ ساعت کار کردن توی گرمای عسلویه خسته شدم.
خسته...
اما...
پیش به سوی آسمان...
پیوسته...
دو ماه مانده به کنکور دکتری و من همچنان بی‌خیالی طی می‌کنم و درعین حال توقع دارم آی‌پی‌ام قبول شوم. راستش حال و حوصله ندارم احساس می‌کنم با اینقدر خواندن کاری از پیش نمی‌برم پس چرا وقت بگذارم. اما واقعیت این است که حاوی بهتر از هیچی. 
در مورد روابط کمی دارم به رابطه روی می‌آورم. کمی از عزلت دربیایند.
راستش قصد دارم از ایران برویم. باید ابتدا زبانم را تقویت کنم که بدرد کنکور دکتری هم می‌خورد و بعد بدنبال رفتن باشم.
چاقی کلافه ام کرده باید ف
سلام چیهیرو 
وقتی تصمیم گرفتم یه شخصیت واسه نامه م انتخاب کنم، فقط تو اومدی تو ذهنم. کلی فیلم تو ذهنمه اما تو تاثیرگذارترین شخصیت دوران کودکی من بودی. یادمه وقتی کوچیک بودم و برادرم رفت خدمت سربازی دستگاه دی وی دی و تلویزیونی که تو اتاقش بود موقتا به من رسید و من با ذوق هر هفته یه دی وی دی می خریدم و انقدر نگاه می کردم تا دستگاه هنگ کنه و مادرم نصفه شب با داد مجبورم کنه مشقامو بنویسم. اوایل طرفدار فیلم های باربی بودم و دنیای پرزرق و برقشون... وق

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها